نقد و بررسی
هوای تازه (جورج اورول .فرزام حبیبی اصفهانی)
کتاب هوای تازه اثر جورج اورول، ترجمه دکتر فرزام حبیبی اصفهانی سال 1395 با چاپ رسید
چکیده ای از کتاب رمان هوای تازه نوشته جورج اورول:
جورج چاقالو به همراه همسر خسته کننده و دو فرزند عذاب آورش در خانه ای کسالت آور زندگی می کند. روزی جورج روی یک اسب شرط بندی می کند که امکان برنده شدنش بسیار اندک است، ولی اتفاقاً پیروز می شود و پول اندکی به دستش می رسد.
اما چگونه می تواند آن را خرج کند؟ دو گزینه وجود دارد؛ یا با همه ی پولش تنها به تعطیلات آخر هفته برود یا آن را اندک اندک خرج خرید سیگار و نوشابه کند.
اما با دیدن یک پوستر، آن هم به شکلی کاملاً اتفاقی، به فکر می افتد سری به شهر کوچک زادگاهش بزند که دوران کودکی را در آنجا سپری کرده است…
این نظریه درست وقتی به فکرم رسید که صاحب یک دست دندان مصنوعی شدم. پوسیدن آخرین دندان طبیعی مثل پایان عمر یک هنرپیشه ی هالیوود، غم انگیز است.
در ادامه کتاب رمان هوای تازه نوشته جورج اورول خواهید خواند:
قبول دارم که کمی چاق هستم، اما نه آن قدر چاق که شبیه دلقک سیرک ها باشم. آیا تا به حال به راه رفتن آدم های چاقی که شبیه قلب هستند، توجه کرده اید؟ منظورم همان هایی است که به آنها « گامبو » یا « تپل » لقب می دهند. من هم یکی از همان افراد هستم. بیشتر وقت ها مرا تپلی صدا می زنند و به جای اسمم که جورج بولینگ است، بولینگ تپل نامیده می شوم.
اما دیگر تمایلی ندارم که سوژه ی جالب مهمانی ها باشم. راستش دلم نمی خواهد به خاطر چاق بودنم جلب توجه کنم. در همان حال اندیشیدم که هیچ زنی حاضر نیست دو بار به من نگاه کند، مگر به خاطر پول. البته در آن لحظات اصلاً دلم نمی خواست زنی به من نگاه کند.
به ذهنم خطور کرد که بنا بر دلایلی باید حال بهتری داشته باشم…
0دیدگاه کاربران