نقد و بررسی
دختری با کت آبی: داستان عشق جنگ و امید برای طرفداران دختری که رهایش کردی (مونیکا هسی . حمید هاشمی)
داستان در آمستردام و در سال 1943 میگذرد. هانکه، روزهایش را با تهیه و تحویل کالاهای بازار سیاه به مشتریهایش میگذراند و شبها نیز مجبور است ماهیت اصلی کارش را از پدر و مادر نگرانش مخفی سازد. نامزد هانکه با یورش آلمانیها در جنگ کشته شده و او هر لحظه را با غم و سوگ نامزدش سپری میکند. هانکه دوست دارد که کار غیرقانونیاش را نوعی شورش و سرکشی کوچک قلمداد کند. در روزی عادی، یکی از مشتریان هانکه، خانم جانسن، از او درخواست کمک میکند. زمانی که هانکه درخواست خانم جانسن را میشنود، بسیار شوکه و شگفتزده میشود.
خانم جانسن میخواهد نوجوانی یهودی را پیدا کند که در خانهاش مخفی شدهبود ولی اکنون بدون هیچ رد و نشانی ناپدید شدهاست. هانکه در ابتدا تمایلی به درگیر شدن در چنین ماجرای خطرناکی ندارد، اما او درنهایت، وارد گستره ای وسیع از اسرار و ماجرجوییها میشود که او را به قلب مقاومت علیه نازیها میکشاند، چشمانش را روی بیرحمی و ستمهای جنگ باز کرده و او را وادار مییکند که هر طور شده کاری بکند.
خواندن کتاب دختری با کت آبی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی پیشنهاد میکنیم
0دیدگاه کاربران