خورشید هم یک ستاره (نیکولایون . پگاه ملکیان)
در انتظار تصویر محصول
0 (0)

0دیدگاه کاربران

شناسه محصول: خورشید_هم_یک_ستاره_نیکولایون_پگاه_ملکیان دسته:

در انبار موجود نمی باشد

خورشید هم یک ستاره (نیکولایون . پگاه ملکیان)

0 (0)

0دیدگاه کاربران

شناسه محصول: خورشید_هم_یک_ستاره_نیکولایون_پگاه_ملکیان دسته:

موجود در انبار

1,460,000 ریال





نقد و بررسی اجمالی

معرفی کتاب خورشید هم یک ستاره است



کتاب خورشید هم یک ستاره است نوشته نیکولا یون، نویسنده اهل جامائیکا و ساکن آمریکا است که با ترجمه پگاه ملکیان منتشر شده است. خورشید هم یک ستاره است کتاب برگزیده سال به انتخاب آمازون گودریدز، نیویورک تایمز و پابلیشرز ویکلی شدهاست.


درباره کتاب خورشید هم یک ستاره است


 این اثر رمانی است که خواننده را به طرزی عجیب درگیر خود میکند. مخاطب این اثر در خطبهخط آن میتواند عمیقاً معنای زندگی، عشق، تقدیر، آینده و سرنوشت را احساس کند.


داستانِ آشنایی دختری رنگین پوست بهنام ناتاشا با پسری کرهای بهنام دنیل است که هر دو خانواده، به آمریکا مهاجرت کردهاند. اما خانواده ناتاشا مهاجر غیر قانونیاند و تنها یک روز فرصت دارند تا آمریکا را ترک کنند. خانواده دنیل قبل از تولد او به امریکا مهاجرت کردند و زندگی امریکایی را برای پیشرفت، بسیار مناسب میبینند هرچند که مادر خانواده همیشه غذای کرهای درست میکنه و پدر با بچهها کرهای حرف میزند. همه اتفاقات داستان در کمتر از 12 ساعت پیش میآید. رمان خورشید هم یک ستاره است، با نشان دادن داستانی پرجزئیات و چندوجهی، به زیباترین شکل ممکن به عواطف، افکار و مشکلات شخصیتهای جذاب و قابل باور خود میپردازد.


خواندن کتاب خورشید هم یک ستاره است را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم


این کتاب را به تمام علاقهمندان به داستان پیشنهاد میکنیم.


بخشی از کتاب خورشید هم یک ستاره است


ناتاشا کاملاً دربارهی ایرن اشتباه میکند. ایرن عاشق کارش است. بیشتر از آنکه عاشقش باشد، به آن احتیاج دارد. این تقریباً تنها ارتباط انسانی اوست. این تنها چیزی است که او را سرپا نگه میدارد و باعث میشود احساس تنهایی نکند.


هرگونه تعاملی با اربابرجوع تأثیر کمی بر نجات زندگیاش دارد. در ابتدا آنها بهسختی متوجهی او میشوند. وسایلشان را در صندوق میگذارند و با دقت رفتنشان بهسمت فلزیاب را نگاه میکنند. اکثر آنها به ایرن مشکوکند که مبادا خودکار، کلید یا هر چیز دیگری را در جیبش بگذارد. درحالت عادی اربابرجوع اصلاً متوجهی او نمیشوند، اما او خاطرجمع میشود که آنها حضور او را متوجه میشوند. این تنها ارتباط او با دنیاست.


بنابراین صندوقها را با دستی که دستکش دارد نگه میدارد. آنقدری تأخیر دارد که اربابرجوع مجبور به نگاهکردن به چشمهای او میشوند. این کار درواقع برای آن است که فردی را که روبهروی آنها ایستاده است، ببینند. اکثر آنها با بیمیلی زیرلب یک “صبحبهخیر” میگویند و این کلمات کمی باعث دلگرمی او میشوند. بعضی هم از او میپرسند: «چرا انقدر لفتش میدی!؟» و او کمی بیشتر معطل میکند.


ایرن هرگز پاسخ نمیدهد. نمیداند چگونه این کار را انجام دهد. درعوض به صندوق خیره میشود و هر شیئی را برای پیداکردن موردی غیرعادی بررسی میکند. بعضی از آنها را کنار میگذارد تا در فرصتی مناسب آنها را بسنجد.


بیشتر از هرچیزی دلش میخواهد دستکش را دربیاورد و کلیدها، کیف پولها و پول خردها را لمس کند. دلش میخواهد انگشتانش را روی اشیا بکشد و بافت آنها را به خاطر بسپارد و اجازه دهد مصنوعات زندگی بقیه در او نفوذ کنند، اما نمیتواند صف را برای مدتی طولانی معطل کند. درنهایت محفظه را تحویل میدهد و متقاضی میرود.


دیشب تقریباً شب بدی برای ایرن بود.


دهان گرسنهی تنهاییاش میخواست یکجا او را ببلعد. امروز صبح برای نجات زندگیاش نیاز به ارتباط با دیگران دارد. چشمش را از روی یک صندوق برمیدارد و به متقاضی بعدی نگاه میکند.


این همان دختریست که این هفته، هر روز به اینجا آمده بود. نمیتواند بیشتر از هفده سال داشته باشد. درست مثل بقیه، دختر هم چشم از صندوق برنمیدارد. روی صندوق تمرکز کرده است. انگار نمیتواند دوری از گوشی و هدفونهای صورتی جیغش را تحمل کند. ایرن دستش را که دستکش دارد روی لبهی صندوق قرار میدهد تا از لغزش آن بهسمت تسمهنقاله جلوگیری کند.

نقد و بررسی

خورشید هم یک ستاره (نیکولایون . پگاه ملکیان)

معرفی کتاب خورشید هم یک ستاره است



کتاب خورشید هم یک ستاره است نوشته نیکولا یون، نویسنده اهل جامائیکا و ساکن آمریکا است که با ترجمه پگاه ملکیان منتشر شده است. خورشید هم یک ستاره است کتاب برگزیده سال به انتخاب آمازون گودریدز، نیویورک تایمز و پابلیشرز ویکلی شدهاست.


درباره کتاب خورشید هم یک ستاره است


 این اثر رمانی است که خواننده را به طرزی عجیب درگیر خود میکند. مخاطب این اثر در خطبهخط آن میتواند عمیقاً معنای زندگی، عشق، تقدیر، آینده و سرنوشت را احساس کند.


داستانِ آشنایی دختری رنگین پوست بهنام ناتاشا با پسری کرهای بهنام دنیل است که هر دو خانواده، به آمریکا مهاجرت کردهاند. اما خانواده ناتاشا مهاجر غیر قانونیاند و تنها یک روز فرصت دارند تا آمریکا را ترک کنند. خانواده دنیل قبل از تولد او به امریکا مهاجرت کردند و زندگی امریکایی را برای پیشرفت، بسیار مناسب میبینند هرچند که مادر خانواده همیشه غذای کرهای درست میکنه و پدر با بچهها کرهای حرف میزند. همه اتفاقات داستان در کمتر از 12 ساعت پیش میآید. رمان خورشید هم یک ستاره است، با نشان دادن داستانی پرجزئیات و چندوجهی، به زیباترین شکل ممکن به عواطف، افکار و مشکلات شخصیتهای جذاب و قابل باور خود میپردازد.


خواندن کتاب خورشید هم یک ستاره است را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم


این کتاب را به تمام علاقهمندان به داستان پیشنهاد میکنیم.


بخشی از کتاب خورشید هم یک ستاره است


ناتاشا کاملاً دربارهی ایرن اشتباه میکند. ایرن عاشق کارش است. بیشتر از آنکه عاشقش باشد، به آن احتیاج دارد. این تقریباً تنها ارتباط انسانی اوست. این تنها چیزی است که او را سرپا نگه میدارد و باعث میشود احساس تنهایی نکند.


هرگونه تعاملی با اربابرجوع تأثیر کمی بر نجات زندگیاش دارد. در ابتدا آنها بهسختی متوجهی او میشوند. وسایلشان را در صندوق میگذارند و با دقت رفتنشان بهسمت فلزیاب را نگاه میکنند. اکثر آنها به ایرن مشکوکند که مبادا خودکار، کلید یا هر چیز دیگری را در جیبش بگذارد. درحالت عادی اربابرجوع اصلاً متوجهی او نمیشوند، اما او خاطرجمع میشود که آنها حضور او را متوجه میشوند. این تنها ارتباط او با دنیاست.


بنابراین صندوقها را با دستی که دستکش دارد نگه میدارد. آنقدری تأخیر دارد که اربابرجوع مجبور به نگاهکردن به چشمهای او میشوند. این کار درواقع برای آن است که فردی را که روبهروی آنها ایستاده است، ببینند. اکثر آنها با بیمیلی زیرلب یک “صبحبهخیر” میگویند و این کلمات کمی باعث دلگرمی او میشوند. بعضی هم از او میپرسند: «چرا انقدر لفتش میدی!؟» و او کمی بیشتر معطل میکند.


ایرن هرگز پاسخ نمیدهد. نمیداند چگونه این کار را انجام دهد. درعوض به صندوق خیره میشود و هر شیئی را برای پیداکردن موردی غیرعادی بررسی میکند. بعضی از آنها را کنار میگذارد تا در فرصتی مناسب آنها را بسنجد.


بیشتر از هرچیزی دلش میخواهد دستکش را دربیاورد و کلیدها، کیف پولها و پول خردها را لمس کند. دلش میخواهد انگشتانش را روی اشیا بکشد و بافت آنها را به خاطر بسپارد و اجازه دهد مصنوعات زندگی بقیه در او نفوذ کنند، اما نمیتواند صف را برای مدتی طولانی معطل کند. درنهایت محفظه را تحویل میدهد و متقاضی میرود.


دیشب تقریباً شب بدی برای ایرن بود.


دهان گرسنهی تنهاییاش میخواست یکجا او را ببلعد. امروز صبح برای نجات زندگیاش نیاز به ارتباط با دیگران دارد. چشمش را از روی یک صندوق برمیدارد و به متقاضی بعدی نگاه میکند.


این همان دختریست که این هفته، هر روز به اینجا آمده بود. نمیتواند بیشتر از هفده سال داشته باشد. درست مثل بقیه، دختر هم چشم از صندوق برنمیدارد. روی صندوق تمرکز کرده است. انگار نمیتواند دوری از گوشی و هدفونهای صورتی جیغش را تحمل کند. ایرن دستش را که دستکش دارد روی لبهی صندوق قرار میدهد تا از لغزش آن بهسمت تسمهنقاله جلوگیری کند.

نمایش کامل نقد و بررسی
وزن600.0 گرم
مشخصه-فنی-یک

نیکولا یون

مشخصه-فنی-دو

پگاه ملکیان

مشخصه-فنی-سه

میلکان

مشخصه-فنی-چهار

داستان های انگلیسی

مشخصه-فنی-پنج

9786007845936

مشخصه-فنی-شش

رقعی

مشخصه-فنی-هفت

شومیز

مشخصه-فنی-هشت

9786007845936

مولف

نیکولا یون

ترجمه و تدوین

پگاه ملکیان

انتشارات

میلکان

موضوع

داستان های انگلیسی

شابک

9786007845936

قطع

رقعی

جلد

شومیز

بارکد

9786007845936

نمایش همه مشخصات کالا
دیدگاه خود را در باره این کالا بیان کنید افزودن دیدگاه

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

    هیچ پرسش و پاسخی ثبت نشده است.

پرسش خود را درباره این کالا بیان کنید

ثبت پرسش
انصراف ثبت پرسش