شهیق (محمدامین خضیراوی)

گاه یک نظر و یک نگاه می تواند جایگزین حرف ها حرف باشد و گاهی چند کلمه در یک خط تمامی پیام و معنای نهفته در فصل های یک کتاب را در خود به همراه دارد.در دوره ای زندگی می کنیم که هیاهوی پر شتاب زمان ،گذر پر سرعت عمر، مشغله فکری و کاری به اوج خود رسیده است و همین امر سبب شده است تا ما کمبود وقت را دلیلی محکم و عذری موجه برای فاصله گرفتن خود از خواندن کتاب و مطالعه قرار بدهیم.شاید داستان های کوتاه ناجیانی باشند تا چشم هایمان را با خواندن و مطالعه بیشتر دوباره پیوند دهند.
کتاب شهیق متشکل از شعر،داستانهای تک خطی و چند خطی،مینیمال ها و داستانهای کوتاهی است که در آن مرگ و زندگی وقت هایی در کنار هم به صورت هم پیمانانی برای کشتن و مدفون ساختن آمال و آرزوها در می آیند و گاه بارقه ای نور امید به زندگی در هیبت جنگجویی در می آید و صفوف مرگ و نا امیدی را که برای خاتمه سعادت و لبخند ما قسم خورده اند در هم میشکند.
شهیق به معنی آه و ناله ای است که همراه با فرو بردن نفس همراه است.