امشب اشکی میریزد (کورس بابائی) چاپ 1348 بدون سانسور
امشب اشکی میریزد (کورس بابائی) چاپ 1348 بدون سانسور
0 (0)

0دیدگاه کاربران

شناسه محصول: امشب_اشکی_میریزد_کورس_بابائی دسته:

در انبار موجود نمی باشد

امشب اشکی میریزد (کورس بابائی) چاپ 1348 بدون سانسور

ناموجود

متاسفانه این کالا در حال حاضر موجود نیست. میتوانید از محصولات مشابه این کالا دیدن نمایید.

0 (0)

0دیدگاه کاربران

شناسه محصول: امشب_اشکی_میریزد_کورس_بابائی دسته:

2,200,000 ریال

در انبار موجود نمی باشد





نقد و بررسی

امشب اشکی میریزد (کورس بابائی) چاپ 1348 بدون سانسور

امشب اشکی میریزد رمانی عاشقانه و جنایی نوشته کورس بابائی بوده و روایتگر داستان مردی به نام بهمن است که همسرش شهلا را خفه کرده سپس خود را به پلیس معرفی می کند. روایت داستان “گزارش گونه” است که در زمان خود خواستاران و خوانشگرانی داشته است.


در گوشه ی اتاق افسر نگهبان بروی صندلی چوبی جوان خوش تیپی که اضطراب و ناراحتی فوق العاده ای از چهره اش نمایان بود در حالیکه دستبند آهنی به دستهایش دیده میشد نشسته بود،که با آمدن بازپرس بداخل اطاق افسر نگهبان جوان برای ادای احترام از جای خود برخاست و بدون اینکه حرفی بزند دوباره برجای خود نشست .


افسر نگهبان ضمن ارائه برگ بازجوئی جوان مزبور به بازپرس ، اظهار داشت : متهم به قتل همسرش اعتراف نموده و کوچکترین توضیحی در مورد علت ارتکاب این جنایت ابراز ننموده است . بازپرس بعد از گرفتن برگ بازجوئی کلانتری از افسر نگهبان بداخل اطاق دیگری رفت و دستور داد بهمن را نیز به آن اطاق ببرند …. وقتی از من جدا شد گفت : گل قشنگم اگر صد سال پس از مرگ قبرم را بشکافی و قلبم وجود داشته باشد خواهی دید روی آن نوشته شده : فقط تو را دوست دارم…


…آن روز صبح زود وقتی من زنگ خانه حمید را به صدا در آوردم نوکرشان در را باز نمود سلام کرد و من بعد از دادن جواب سلام او یکراست به اطاق حمید رفتم . او تازه از خواب بیدار شده بود با دیدن من تعجب کرد گفتم موضوع مهمی برایم پیش آمده آنگاه بدون مقدمه جریان را برایش شرح دادم . حمید بعد از شنیدن جریان اصرار کرد که هرچه زودتر پول را صندوق شرکت برگردانم . او به من قول داد که در عرض مدت کوتاهی این پول را تهیه کند . من به او اطمینان دادم تا تهیه پول میتوانم این موضوع را پنهان نگهدارم تا او پول را تهیه کند و آن را به صندوق برگردانم .


حمید زیاد اصرار ورزید پول را برگدانم و به من گفت ممکن است جریان برملا شود و ترا به عنوان دزد تحویل دادگستری بدهند . من به او اطمینان دادم کار به اینجا نخواهد کشید اگر او هم نتواند پول را تهیه کند پدرم وقتی از ماجرا مطلع شود تمام پول را به شرکت خواهد پرداخت و چون رئیس شرکت با پدرم دوست صمیمی است موضوع منتفی خواهد شد . اما حمید به من گفت : تو دیوانه ای ، تو داری بخاطر یک دختر هروئینی بی ارزش موقعیت و آبروی خودت را به خطر می اندازی بهتر است این کار را نکنی !


آخرین دقایق کشیک شب را میگذراندم که شخصی تلفنی اطلاع داد در خیابان “شپند” قتلی اتفاق افتاده است، آنگاه بدون اینکه توضیح بیشتری در این مورد بدهد تلفن را قطع کرد. فورا جریان را با تلفن از کلانتری محل سوال کردم و ماموران پلیس جریان قتل را تایید کردند. بلافاصله به اتفاق عکاس روزنامه با اتومبیل جهت تهیه خبر قتل به محل حادثه رفتم. با اینکه هنوز صبح نشده بود، جمعیت انبوهی که تازه از خواب بیدار شده بودند در جلوی خانه ای که قتل در آن اتفاق افتاده بود جمع شده بودند و پیرامون این جنایت صحبت می کردند خیلی زود به وسیله یکی از همسایگان محل جنایت خبردار شدم که شایع است مردی زنش را کشته و متواری شده است. در این هنگام آمبولانس پزشکی قانونی آژیرکشان به محل حادثه آمد و بدنبال آن اتومبیل بازپرس کشیک نیز سررسید

نمایش کامل نقد و بررسی
وزن 600.0 گرم
مولف

کورس بابایی

انتشارات

انیشتن

موضوع

رمان عاشقانه . جنایی . داستان های فارسی . ایرانی

شابک

9781001970867

قطع

رقعی

جلد

شومیز

بارکد

9781001970867

نمایش همه مشخصات کالا
دیدگاه خود را در باره این کالا بیان کنید افزودن دیدگاه

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

    هیچ پرسش و پاسخی ثبت نشده است.

پرسش خود را درباره این کالا بیان کنید

ثبت پرسش
انصراف ثبت پرسش