ابن مشغله (نادر ابراهیمی)
ابن مشغله (نادر ابراهیمی)
ابن مشغله (نادر ابراهیمی)
0 (0)

0دیدگاه کاربران

شناسه محصول: ابن_مشغله دسته:

در انبار موجود نمی باشد

ابن مشغله (نادر ابراهیمی)

0 (0)

0دیدگاه کاربران

شناسه محصول: ابن_مشغله دسته:

موجود در انبار

1,400,000 ریال





نقد و بررسی اجمالی

نادر ابراهیمی در 14 فروردین سال 1315 در تهران بهدنیا آمد. پدرش عطاءالمُلک ابراهیمی، فرزندِ آجودان حضورقاجار و از نوادگانِ ابراهیم خان ظهیرالدوله، حاکم نامدارِ کرمان در عصر قاجار بود، که رضاشاه پهلوی او را، ضمنِ خلعِ درجه از کرمان به مشکین شهر تبعید نمود، که هنوز قلمستانی به نام او در حومهٔ مشکین شهر وجود دارد (قلمستان عطا) و هنوز فامیل او (ابراهیمیهای کرمان) در شهر و استان کرمان شناخته شده و مشهور هستند. مادرِ نادر ابراهیمی هم از لاریجانیهای مقیم تهران به شمار میآمد. نادر ابراهیمی تحصیلات مقدماتی خود را در زادگاهش یعنی شهر تهران گذراند و پس از گرفتن دیپلم ادبی از دبیرستان دارالفنون، به دانشکدهٔ حقوق وارد شد. اما این دانشکده را پس از دو سال رها کرد و سپس در رشتهٔ زبان و ادبیات انگلیسی به درجهٔ لیسانس رسید.

او از 13 سالگی به یک سازمان سیاسی پیوست که بارها دستگیری، بازجویی و زندان رفتن را برایش درپی داشت. ارایهٔ فهرست کاملی از شغلهای ابراهیمی، کار دشواری است. او خود در دو کتاب «ابن مشغله» و «ابوالمشاغل» ضمن شرح وقایع زندگی، به فعالیتهای گوناگون خود نیز پرداختهاست. از جملهٔ شغلهای او بودهاست: کمک کارگری تعمیرگاه سیار در ترکمنصحرا، کارگری چاپخانه، حسابداری و تحویلداری بانک، صفحهبندی روزنامه و مجله و کارهای چاپ دیگر، میرزایی یک حجرهٔ فرش در بازار، مترجمی و ویراستاری، ایرانشناسی عملی و چاپ مقالههای ایرانشناختی، فیلمسازی مستند و سینمایی، مصور کردن کتابهای کودکان، مدیریت یک کتابفروشی، خطاطی، نقاشی و نقاشی روی روسری و لباس، تدریس در دانشگاهها و… در تمام سالهای پرکار و بیکار یا وقتهایی که در زندان بهسر میبرد، نوشتن را ـ که از 16 سالگی آغاز کرده بود ـ کنار نگذاشت. در سال 1342 نخستین کتاب خود را با عنوان «خانهای برای شب» بهچاپ رسانید که داستان «دشنام» در آن با استقبالی چشمگیر مواجه شد. تا سال 1380 علاوه بر صدها مقالهٔ تحقیقی و نقد، بیش از صد کتاب از او چاپ و منتشر شدهاست که دربرگیرندهٔ داستان بلند (رمان) و کوتاه، کتاب کودک و نوجوان، نمایشنامه، فیلمنامه و پژوهش در زمینههای گوناگون است. ضمن آنکه چند اثرش به زبانهای مختلف دنیا برگردانده شدهاست. نادر ابراهیمی چندین فیلم مستند و سینمایی و همچنین دو مجموعهٔ تلویزیونی را نوشته و کارگردانی کرده، و آهنگها و ترانههایی برای آنها ساختهاست. او همچنین توانستهاست نخستین مؤسسهٔ غیرانتفاعی ـ غیردولتی ایرانشناسی را تأسیس کند؛ که هزینه و زحمتهای فراوانی برای سفر، تهیهٔ فیلم و عکس و اسلاید از سراسر ایران و بایگانی کردن آنها صرف کرد؛ ولی چنانکه باید، شناخته و بهکار گرفته نشد و با فرارسیدن انقلاب و جنگ، متوقف شد. او فعالیت حرفهای خود را در زمینهٔ ادبیات کودکان، با تأسیس «مؤسسهٔ همگام با کودکان و نوجوانان» ـ با همکاری همسرش ـ در آن مؤسسه متمرکز کرد. این مؤسسه، بهمنظور مطالعه در زمینهٔ مسائل مربوط به کودکان و نوجوانان برپا شد و فعالیتش را در حیطهٔ نوشتن، چاپ و پخش کتاب، نقاشی، عکاسی، و پژوهش دربارهٔ خلقوخو، رفتار و زبان کودکان و نیز بررسی شیوههای یادگیری آنان دنبال کرد. «همگام» عنوان «ناشر برگزیدهٔ آسیا» و «ناشر برگزیدهٔ نخست جهان» را از جشنوارههای آسیایی و جهانی تصویرگری کتاب کودک دریافت کرد. ابراهیمی در زمینهٔ ادبیات کودکان، جایزهٔ نخست براتیسلاوا، جایزهٔ نخست تعلیم و تربیت یونسکو، جایزهٔ کتاب برگزیدهٔ سال ایران و چندین جایزهٔ دیگر را هم دریافت کردهاست. او همچنین عنوان «نویسندهٔ برگزیدهٔ ادبیات داستانی 20 سال بعد از انقلاب» را بهخاطر داستان بلند و هفت جلدی «آتش بدون دود» بهدست آوردهاست. نادر ابراهیمی رشتههای مختلف ورزشی را تجربه کرده، یکی از قدیمترین گروههای کوهنوردی بهنام «اَبَرمرد» را بنیان نهاده و در توسعهٔ کوهنوردی و اخلاق کوهنوردی، تأثیرگذار بودهاست. نادر ابراهیمی در سن 72 سالگی پس از چندین سال دست و پنجه نرم کردن با بیماری بعد از ظهر پنجشنبه 16خرداد 1387 درگذشت.

بخشی از کتاب:

“آقای موقوفه –یعنی وقف کننده-خودش مرا محاکمه کرد،ببخشید امتحان کرد.تابستان بود و من یک عینک آفتابی تیره رنگ به چشمم بود.گفت: «من به آدم هایی که عینک تیره به چشم بزنند کار نمی دهم.» زودی عینکم را برداشتم و گذاشتم ته جیبم. گفت: «من به آدم هایی که پدر مادر دار و از خانواده های محترم نباشند کار نمی دهم.» زودی عینکم را برداشتم و گذاشتم ته جیبم.ببخشید ،فورا جواب دادم:«من خیلی پدر مادر دار هستم.دو تا مادر دارم،دو تا پدر» گفت:«پدر و مادر زیادی به چه دردی می خورد؟ سواد چقدر داری؟»گفتم:«دانشجوی هستم. رشته حقوق»گفت :«مگر می شود هم دانشجو بود و هم کار کرد؟» گفتم «بله قربان.خیلی از دانشجوها برای آن که دانشجو بمانند مجبورند کار کنند» گفت : «زیاد وراجی می کنی. اما اگر آدم حرف شنو و مودبی باشی و کاملا راز نگهدار باشی،من زندگیت را رو به راه می کنم.» گفتم: « ممنون قربان!کسانی که رشته قضاوت را انتخاب می کنند اصولا  راز نگه دارند.»

و بعد چه طور به شما بگویم که این آدم-که از نظر ظاهر شباهت زیادی به گانگستر ها داشت-چه موجود شریف نازنینی بود و چه دستگاه عجیبی را اداره می کرد.(خداوندا! مرا ببخش که راز این مرد را -بر خلاف قولی که داده ام-بر ملا می کنم)در خانواده او به خاطر تصرف ثروت بی حسابش-که اتفاقا خیلی هم حساب داشت-برخورد تندی پیش آمده بود.پدر خانواده رنجیده بود و به خاطر تنبیه «بازماندگان» به ظاهر ثروتش را وقف کرده بود؛اما در باطن،تمام مسئله مالیات بود و میل شدید به نپرداختن مالیات به دولت؛یعنی اندوختن بیشتر.

نقد و بررسی

ابن مشغله (نادر ابراهیمی)

نادر ابراهیمی در 14 فروردین سال 1315 در تهران بهدنیا آمد. پدرش عطاءالمُلک ابراهیمی، فرزندِ آجودان حضورقاجار و از نوادگانِ ابراهیم خان ظهیرالدوله، حاکم نامدارِ کرمان در عصر قاجار بود، که رضاشاه پهلوی او را، ضمنِ خلعِ درجه از کرمان به مشکین شهر تبعید نمود، که هنوز قلمستانی به نام او در حومهٔ مشکین شهر وجود دارد (قلمستان عطا) و هنوز فامیل او (ابراهیمیهای کرمان) در شهر و استان کرمان شناخته شده و مشهور هستند. مادرِ نادر ابراهیمی هم از لاریجانیهای مقیم تهران به شمار میآمد. نادر ابراهیمی تحصیلات مقدماتی خود را در زادگاهش یعنی شهر تهران گذراند و پس از گرفتن دیپلم ادبی از دبیرستان دارالفنون، به دانشکدهٔ حقوق وارد شد. اما این دانشکده را پس از دو سال رها کرد و سپس در رشتهٔ زبان و ادبیات انگلیسی به درجهٔ لیسانس رسید.

او از 13 سالگی به یک سازمان سیاسی پیوست که بارها دستگیری، بازجویی و زندان رفتن را برایش درپی داشت. ارایهٔ فهرست کاملی از شغلهای ابراهیمی، کار دشواری است. او خود در دو کتاب «ابن مشغله» و «ابوالمشاغل» ضمن شرح وقایع زندگی، به فعالیتهای گوناگون خود نیز پرداختهاست. از جملهٔ شغلهای او بودهاست: کمک کارگری تعمیرگاه سیار در ترکمنصحرا، کارگری چاپخانه، حسابداری و تحویلداری بانک، صفحهبندی روزنامه و مجله و کارهای چاپ دیگر، میرزایی یک حجرهٔ فرش در بازار، مترجمی و ویراستاری، ایرانشناسی عملی و چاپ مقالههای ایرانشناختی، فیلمسازی مستند و سینمایی، مصور کردن کتابهای کودکان، مدیریت یک کتابفروشی، خطاطی، نقاشی و نقاشی روی روسری و لباس، تدریس در دانشگاهها و… در تمام سالهای پرکار و بیکار یا وقتهایی که در زندان بهسر میبرد، نوشتن را ـ که از 16 سالگی آغاز کرده بود ـ کنار نگذاشت. در سال 1342 نخستین کتاب خود را با عنوان «خانهای برای شب» بهچاپ رسانید که داستان «دشنام» در آن با استقبالی چشمگیر مواجه شد. تا سال 1380 علاوه بر صدها مقالهٔ تحقیقی و نقد، بیش از صد کتاب از او چاپ و منتشر شدهاست که دربرگیرندهٔ داستان بلند (رمان) و کوتاه، کتاب کودک و نوجوان، نمایشنامه، فیلمنامه و پژوهش در زمینههای گوناگون است. ضمن آنکه چند اثرش به زبانهای مختلف دنیا برگردانده شدهاست. نادر ابراهیمی چندین فیلم مستند و سینمایی و همچنین دو مجموعهٔ تلویزیونی را نوشته و کارگردانی کرده، و آهنگها و ترانههایی برای آنها ساختهاست. او همچنین توانستهاست نخستین مؤسسهٔ غیرانتفاعی ـ غیردولتی ایرانشناسی را تأسیس کند؛ که هزینه و زحمتهای فراوانی برای سفر، تهیهٔ فیلم و عکس و اسلاید از سراسر ایران و بایگانی کردن آنها صرف کرد؛ ولی چنانکه باید، شناخته و بهکار گرفته نشد و با فرارسیدن انقلاب و جنگ، متوقف شد. او فعالیت حرفهای خود را در زمینهٔ ادبیات کودکان، با تأسیس «مؤسسهٔ همگام با کودکان و نوجوانان» ـ با همکاری همسرش ـ در آن مؤسسه متمرکز کرد. این مؤسسه، بهمنظور مطالعه در زمینهٔ مسائل مربوط به کودکان و نوجوانان برپا شد و فعالیتش را در حیطهٔ نوشتن، چاپ و پخش کتاب، نقاشی، عکاسی، و پژوهش دربارهٔ خلقوخو، رفتار و زبان کودکان و نیز بررسی شیوههای یادگیری آنان دنبال کرد. «همگام» عنوان «ناشر برگزیدهٔ آسیا» و «ناشر برگزیدهٔ نخست جهان» را از جشنوارههای آسیایی و جهانی تصویرگری کتاب کودک دریافت کرد. ابراهیمی در زمینهٔ ادبیات کودکان، جایزهٔ نخست براتیسلاوا، جایزهٔ نخست تعلیم و تربیت یونسکو، جایزهٔ کتاب برگزیدهٔ سال ایران و چندین جایزهٔ دیگر را هم دریافت کردهاست. او همچنین عنوان «نویسندهٔ برگزیدهٔ ادبیات داستانی 20 سال بعد از انقلاب» را بهخاطر داستان بلند و هفت جلدی «آتش بدون دود» بهدست آوردهاست. نادر ابراهیمی رشتههای مختلف ورزشی را تجربه کرده، یکی از قدیمترین گروههای کوهنوردی بهنام «اَبَرمرد» را بنیان نهاده و در توسعهٔ کوهنوردی و اخلاق کوهنوردی، تأثیرگذار بودهاست. نادر ابراهیمی در سن 72 سالگی پس از چندین سال دست و پنجه نرم کردن با بیماری بعد از ظهر پنجشنبه 16خرداد 1387 درگذشت.

بخشی از کتاب:

“آقای موقوفه –یعنی وقف کننده-خودش مرا محاکمه کرد،ببخشید امتحان کرد.تابستان بود و من یک عینک آفتابی تیره رنگ به چشمم بود.گفت: «من به آدم هایی که عینک تیره به چشم بزنند کار نمی دهم.» زودی عینکم را برداشتم و گذاشتم ته جیبم. گفت: «من به آدم هایی که پدر مادر دار و از خانواده های محترم نباشند کار نمی دهم.» زودی عینکم را برداشتم و گذاشتم ته جیبم.ببخشید ،فورا جواب دادم:«من خیلی پدر مادر دار هستم.دو تا مادر دارم،دو تا پدر» گفت:«پدر و مادر زیادی به چه دردی می خورد؟ سواد چقدر داری؟»گفتم:«دانشجوی هستم. رشته حقوق»گفت :«مگر می شود هم دانشجو بود و هم کار کرد؟» گفتم «بله قربان.خیلی از دانشجوها برای آن که دانشجو بمانند مجبورند کار کنند» گفت : «زیاد وراجی می کنی. اما اگر آدم حرف شنو و مودبی باشی و کاملا راز نگهدار باشی،من زندگیت را رو به راه می کنم.» گفتم: « ممنون قربان!کسانی که رشته قضاوت را انتخاب می کنند اصولا  راز نگه دارند.»

و بعد چه طور به شما بگویم که این آدم-که از نظر ظاهر شباهت زیادی به گانگستر ها داشت-چه موجود شریف نازنینی بود و چه دستگاه عجیبی را اداره می کرد.(خداوندا! مرا ببخش که راز این مرد را -بر خلاف قولی که داده ام-بر ملا می کنم)در خانواده او به خاطر تصرف ثروت بی حسابش-که اتفاقا خیلی هم حساب داشت-برخورد تندی پیش آمده بود.پدر خانواده رنجیده بود و به خاطر تنبیه «بازماندگان» به ظاهر ثروتش را وقف کرده بود؛اما در باطن،تمام مسئله مالیات بود و میل شدید به نپرداختن مالیات به دولت؛یعنی اندوختن بیشتر.

نمایش کامل نقد و بررسی
وزن500.0 گرم
مولف

نادر ابراهیمی

انتشارات

روزبهان

موضوع

داستان های فارسی _ قرن 14

شابک

9789645529206

قطع

رقعی

نوع جلد :

شمیز

بارکد

9789645529206

جلد

شومیز

نمایش همه مشخصات کالا
دیدگاه خود را در باره این کالا بیان کنید افزودن دیدگاه

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

    هیچ پرسش و پاسخی ثبت نشده است.

پرسش خود را درباره این کالا بیان کنید

ثبت پرسش
انصراف ثبت پرسش